تحلیل بنیادی (فاندامنتال) چیست؟ بررسی مزایا و معایب
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
4 بازدید

یکی از اصلیترین روشها برای ارزیابی ارزش واقعی یک دارایی، تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) است. این روش در بازارهای مالی، از جمله بورس و ارزهای دیجیتال، برای بررسی وضعیت مالی و اقتصادی یک شرکت یا دارایی به کار میرود. تحلیل بنیادی بر اساس دادههایی مانند درآمد، سودآوری، میزان بدهی، وضعیت صنعت و شرایط کلان اقتصادی انجام میشود و به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.
با استفاده از این تحلیل، میتوان ارزش ذاتی یک دارایی را مشخص کرد و تفاوت آن را با قیمت فعلی در بازار سنجید. این روش به سرمایهگذاران امکان میدهد تا چشمانداز بهتری نسبت به آینده دارایی موردنظر داشته باشند و استراتژیهای بهتری برای خرید یا فروش اتخاذ کنند.
در این مطلب از مجله طلاسی، همراه ما باشید تا با مفهوم تحلیل بنیادی، مزایا و معایب آن آشنا شویم و بررسی کنیم که چگونه میتوان از این روش برای سرمایهگذاری موفقتر بهره برد.
تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردی دارد؟
«تحلیل فاندامنتال» (Fundamental Analysis) یکی از روشهای اصلی برای ارزیابی ارزش واقعی یک دارایی مانند سهام بورس یا ارزهای دیجیتال است. این روش به سرمایهگذاران کمک میکند تا عوامل مختلفی را که بر قیمت دارایی تأثیر میگذارند، بررسی کرده و تصمیمات بهتری بگیرند.
در این نوع تحلیل، ابتدا دادههای مالی مرتبط با دارایی، مانند درآمد سالیانه، ترازنامه مالی و جریان نقدی، ارزیابی میشود. سپس تأثیر عوامل اقتصادی کلان، مانند نرخ بهره و تورم، نیز در نظر گرفته میشود. به این ترتیب، سرمایهگذار میتواند تشخیص دهد که آیا قیمت فعلی یک دارایی کمتر از ارزش واقعی آن بوده (فرصت خرید) یا بیش از حد ارزشگذاری شده (احتمال کاهش قیمت) است.
تاریخچه تحلیل فاندامنتال؛ از گذشته تا دنیای مدرن
تحلیل بنیادی از قرنها پیش توسط معاملهگران و سرمایهگذاران برای بررسی وضعیت اقتصادی، مالی و عملکرد شرکتها مورد استفاده قرار گرفته و به مرور زمان تکامل یافته است. در ادامه، مروری بر تاریخچه این روش خواهیم داشت:
قرن ۱۷ و ۱۸؛ آغاز تحلیل مالی در بازارهای اروپا
اولین نشانههای تحلیل فاندامنتال به اواخر قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ در اروپا بازمیگردد. در این دوران، معاملهگران برای تصمیمگیری درباره خرید یا فروش اوراق بهادار، وضعیت مالی شرکتها و دولتها را بررسی میکردند. در واقع، این دوره نقطه شروع ارزیابی ارزش واقعی داراییها بر اساس دادههای مالی بود.
قرن ۱۹؛ رشد تجارت و نیاز به دادههای مالی دقیقتر
با توسعه تجارت جهانی و پیشرفت صنایع، نیاز به اطلاعات دقیقتر درباره عملکرد شرکتها و اقتصادها افزایش یافت. در این دوره، تحلیلگران به ارقام مالی مانند سود، درآمد و داراییهای شرکتها توجه بیشتری نشان دادند و اهمیت گزارشهای مالی رسمی بیشتر شد.
قرن ۲۰؛ پیشرفت تحلیل فاندامنتال و تأثیر عوامل سیاسی
در قرن ۲۰، با پیشرفت تکنولوژی و انتشار گستردهتر اطلاعات مالی، تحلیل فاندامنتال به روشی پیچیدهتر تبدیل شد. جنگهای جهانی و تغییرات سیاسی و اقتصادی، نقش این نوع تحلیل را پررنگتر کرد و بررسی تأثیر عوامل کلان اقتصادی بر شرکتها و بازارها مورد توجه بیشتری قرار گرفت.
دهه ۱۹۶۰؛ رسمی شدن تحلیل فاندامنتال در بازارهای مالی
در این دهه، تحلیل فاندامنتال به عنوان یک روش رسمی و ساختاریافته برای ارزیابی شرکتها و سهام به کار گرفته شد. تحلیلگران مالی از نسبتهای مالی مهم مانند P/E (نسبت قیمت به سود) و ROE (بازده حقوق صاحبان سهام) برای بررسی عملکرد شرکتها استفاده کردند.
دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰؛ انقلاب تکنولوژی و تسهیل دسترسی به اطلاعات
با پیشرفت فناوریهای ارتباطی و ظهور رایانهها، دسترسی به اطلاعات مالی آسانتر شد. تحلیلگران توانستند از دادههای بهروزتر و گستردهتری برای بررسی بازارها استفاده کنند و تحلیل فاندامنتال دقت بیشتری پیدا کرد.
اوایل قرن ۲۱؛ ورود هوش مصنوعی و الگوریتمهای تحلیلی
در دهههای اخیر، رشد فناوری و ابزارهای تحلیلی مانند الگوریتمهای ماشینی و هوش مصنوعی باعث تحول بزرگی در تحلیل فاندامنتال شده است. امروزه، سرمایهگذاران و تحلیلگران به حجم عظیمی از دادههای مالی دسترسی دارند و میتوانند با کمک نرمافزارهای پیشرفته، تحلیلهای دقیقتری انجام دهند. در این دوره افراد میتوانند به سادگی برای خرید طلا به عنوان یک ارز دیجیتال نیز اقدام کنند. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به مقاله «پرداختهای الکترونیکی و آینده طلا به عنوان ارز دیجیتال» مراجعه کنید.
نقاط قوت تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی یکی از روشهای قدرتمند برای بررسی ارزش واقعی داراییها است که به سرمایهگذاران دیدی جامعتر و آگاهانهتر ارائه میدهد. در ادامه مهمترین مزایای تحلیل فاندامنتال را بررسی میکنیم:
شناسایی ارزش واقعی داراییها
با بررسی دقیق عملکرد مالی، وضعیت اقتصادی و موقعیت صنعتی، تحلیل بنیادی کمک میکند تا ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی مشخص شود. این امر میتواند به شناسایی فرصتهای مناسب سرمایهگذاری منجر شود.
تصمیمگیریهای آگاهانه و استراتژیک
سرمایهگذاران با درک بهتر شرایط اقتصادی و مالی یک شرکت، میتوانند تصمیمات سرمایهگذاری خود را با اطمینان بیشتری اتخاذ کنند. اگر به دنبال نکات بیشتری برای سرمایهگذاری هستید میتوانید مقاله «بهترین سرمایه گذاری با پول کم» را بررسی کنید.
کاربرد بلندمدت و سرمایهگذاری پایدار
برخلاف تحلیل تکنیکال که اغلب برای معاملات کوتاهمدت کاربرد دارد، تحلیل بنیادی بیشتر بر سرمایهگذاریهای بلندمدت تمرکز میکند و ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
بررسی جامع و چندبعدی
این روش تنها به یک عامل محدود نمیشود، بلکه تمام ابعاد مالی، مدیریتی، صنعتی و حتی اقتصادی را مورد تحلیل قرار میدهد و تصویری کامل از وضعیت شرکت ارائه میدهد.
کمک به پیشبینی رشد و سودآوری آینده
با بررسی عملکرد گذشته و پیشبینی آینده یک شرکت، میتوان تصمیمگیری بهتری برای سرمایهگذاری انجام داد.
چالشها و محدودیتهای تحلیل بنیادی
با وجود مزایای متعدد، تحلیل بنیادی دارای معایبی است که سرمایهگذاران باید به آنها توجه داشته باشند. برخی از مهمترین معایب تحلیل بنیادی به شرح زیر است:
زمانبر و پیچیده
این روش نیازمند مطالعه دقیق گزارشهای مالی، دادههای اقتصادی و تحلیل صنعت است که میتواند فرآیندی طولانی و دشوار باشد.
عدم دقت در پیشبینیهای آینده
پیشبینی رشد و عملکرد آتی شرکتها همیشه با درصدی از عدم قطعیت همراه است و ممکن است بر اساس دادههای فعلی، نتایج دقیقی حاصل نشود.
تأثیرپذیری از دادههای مالی ناقص یا نادرست
در صورتی که اطلاعات مالی شرکتها دقیق یا شفاف نباشد، نتایج تحلیل نیز ممکن است نادرست باشد.
عدم پوشش نوسانات کوتاهمدت
این روش عمدتاً برای سرمایهگذاریهای میانمدت و بلندمدت مناسب است و ممکن است تغییرات ناگهانی و کوتاهمدت قیمتها را در نظر نگیرد. اگر به دنبال یک راهکار کمنوسان برای سرمایهگذاری هستید، خرید طلا میتواند روش مناسبی باشد. شما میتوانید پس از بررسی قیمت طلا برای انجام خرید خود اقدام کنید.
عدم بررسی کامل عوامل غیراقتصادی
عواملی مانند تحولات سیاسی، اجتماعی، تغییرات قوانین و فناوریهای جدید معمولاً در تحلیل بنیادی کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
ریسک تأثیرپذیری از اخبار و وقایع ناگهانی
برخی رویدادهای غیرمنتظره مانند بحرانهای اقتصادی یا تغییرات سیاستهای کلان میتوانند باعث تغییرات شدید در بازار شوند که تحلیل بنیادی قادر به پیشبینی آنها نیست.
مراحل انجام تحلیل فاندامنتال؛ راهنمای جامع ارزیابی ارزش واقعی داراییها
«تحلیل فاندامنتال» (Fundamental Analysis) را میتوان به روشهای مختلفی انجام داد. در ادامه، شش مرحله اصلی انجام تحلیل بنیادی را بررسی میکنیم:
۱. استفاده از نسبتهای مالی برای غربالگری اولیه
اولین گام در تحلیل فاندامنتال، فیلترگذاری داراییهای موردنظر با استفاده از نسبتهای مالی است. نسبتهایی مانند P/E (نسبت قیمت به درآمد)، P/B (نسبت قیمت به ارزش دفتری) و ROE (بازده حقوق صاحبان سهام) میتوانند به شما کمک کنند تا شرکتهایی را که از لحاظ بنیادی قویتر هستند، شناسایی کرده و گزینههای ضعیف را حذف کنید.
۲. درک شرکت و شناخت کامل محصولات آن
پس از فیلترگذاری، شناخت دقیق شرکت و محصولات یا خدماتی که ارائه میدهد، ضروری است. این شامل بررسی مدل کسبوکار، منابع درآمدی، بازار هدف و عواملی است که میتوانند بر عملکرد شرکت تأثیر بگذارند. درک این بخش به شما کمک میکند تا بفهمید که آیا شرکت توانایی رشد و رقابت در بازار را دارد یا خیر.
۳. مطالعه صورتهای مالی شرکت
«بررسی ترازنامه» (Balance Sheet)، «صورت سود و زیان» (Income Statement) و «صورت جریان نقدی» (Cash Flow Statement) نقش کلیدی در تحلیل بنیادی دارد. این اسناد اطلاعات ارزشمندی در مورد درآمد، هزینهها، بدهیها، داراییها و نقدینگی شرکت ارائه میدهند و نشان میدهند که آیا شرکت از لحاظ مالی در وضعیت پایداری قرار دارد یا خیر!
۴. تجزیه و تحلیل بدهی و شاخصهای هشداردهنده
یکی از موارد مهم در تحلیل فاندامنتال، بررسی میزان بدهیهای شرکت و شاخصهای هشداردهنده (Red Flags) است. نسبتهایی مانند «نسبت بدهی به دارایی» (Debt to Assets Ratio) و «نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام» (Debt to Equity Ratio) نشان میدهند که آیا شرکت بیش از حد بدهکار است یا توانایی بازپرداخت تعهدات مالی خود را دارد.
۵. بررسی رقبای شرکت
برای درک بهتر جایگاه شرکت در بازار، باید رقبای آن را نیز تحلیل کرد. مقایسه شاخصهای مالی، سهم بازار، مزیتهای رقابتی و میزان نوآوری شرکت در برابر رقبا میتواند به سرمایهگذار کمک کند تا انتخاب بهتری داشته باشد.
۶. بررسی چشمانداز آینده شرکت
در نهایت، یکی از مهمترین مراحل تحلیل فاندامنتال، ارزیابی آینده شرکت است. عواملی مانند روندهای بازار، نوآوریهای فناوری، سیاستهای اقتصادی و تغییرات در مدیریت شرکت میتوانند تأثیر قابلتوجهی بر رشد یا سقوط یک دارایی داشته باشند.
با طی کردن این شش مرحله، سرمایهگذاران میتوانند درک بهتری از ارزش واقعی داراییهای موردنظر خود داشته باشند و تصمیمگیریهای آگاهانهتری برای سرمایهگذاری انجام دهند.
رویکردهای اصلی در تحلیل بنیادی؛ پایین به بالا و بالا به پایین
«تحلیل بنیادی» (Fundamental Analysis) دارای دو رویکرد اصلی است که بسته به هدف و شرایط بازار، سرمایهگذاران از آنها استفاده میکنند. این دو رویکرد شامل روش پایین به بالا و بالا به پایین هستند که هرکدام مزایا و کاربردهای خاص خود را دارند.
۱. «رویکرد پایین به بالا» (Bottom-Up Approach)
در این روش، تحلیل ابتدا از سطح شرکت آغاز میشود و سپس به بررسی صنعت و اقتصاد کلان گسترش مییابد. هدف اصلی این روش، ارزیابی دقیق عملکرد یک شرکت مستقل از شرایط کلی اقتصاد و بازار است. سپس با بررسی عوامل خارجی، میزان تأثیر آنها بر شرکت مشخص میشود.
مراحل رویکرد پایین به بالا:
۱. بررسی شرکت: تحلیل صورتهای مالی، میزان بدهی، سودآوری، ساختار مدیریتی و دیگر شاخصهای مالی
۲. بررسی صنعت: تحلیل بازار، رقبا، فرصتها و تهدیدهای صنعت موردنظر
۳. ارزیابی عوامل کلان: بررسی تأثیر متغیرهایی مانند نرخ بهره، تورم، سیاستهای اقتصادی و ارتباطات بینالمللی بر صنعت و شرکت
مثال: فرض کنید قصد تحلیل شرکت «خمحرکه» را دارید. در این روش، ابتدا وضعیت مالی و عملکرد شرکت را بررسی میکنید. سپس شرایط کلی صنعت خودروسازی و قطعات را تحلیل کرده و در نهایت تأثیر عوامل اقتصادی مانند نرخ ارز و سیاستهای وارداتی را بر این صنعت ارزیابی میکنید.
۲. «رویکرد بالا به پایین» (Top-Down Approach)
در این روش، ابتدا تحلیل از سطح کلان اقتصادی آغاز میشود، سپس به بررسی صنایع و در نهایت انتخاب بهترین شرکتها میرسد. این روش برای یافتن صنایع و شرکتهایی که در شرایط اقتصادی خاص عملکرد بهتری دارند، کاربرد دارد.
مراحل رویکرد بالا به پایین:
۱. تحلیل اقتصاد کلان: بررسی وضعیت کلی اقتصاد، نرخ بهره، سیاستهای پولی و مالی، تورم و روندهای جهانی
۲. تحلیل صنعت: انتخاب صنایعی که با توجه به شرایط اقتصادی در موقعیت بهتری قرار دارند.
۳. تحلیل شرکت: بررسی شرکتهای فعال در صنعت منتخب و شناسایی بهترین گزینههای سرمایهگذاری
مثال: فرض کنید قیمت سنگ آهن در بازار جهانی افزایش پیدا کرده است. ابتدا بررسی میکنید که این تغییر چه تأثیری بر صنعت فولاد خواهد داشت. سپس شرکتهای فعال در این صنعت را ارزیابی کرده و در نهایت به دنبال شرکتهایی میگردید که کمترین تأثیر منفی را از افزایش قیمت سنگ آهن بپذیرند. برای مثال، شرکت چادرملو (نماد «کچاد») به دلیل داشتن زنجیره تولید کامل فولاد، تحت تأثیر این افزایش قیمت قرار نمیگیرد، در حالی که شرکتهایی که وابسته به واردات سنگ آهن هستند، ممکن است دچار چالش شوند.
ابزارهای مهم در تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یکی از روشهای اصلی بررسی ارزش واقعی داراییها در بازارهای مالی است. برای انجام این تحلیل، ابزارها و شاخصهای خاصی مورد استفاده قرار میگیرند که به سرمایهگذاران کمک میکنند تا تصمیمات بهتری بگیرند. در این بخش، برخی از مهمترین ابزارهای تحلیل فاندامنتال معرفی میشوند.
۱. سود هر سهم (EPS)
«سود هر سهم» (Earnings Per Share) یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی عملکرد یک شرکت است. این شاخص نشان میدهد که یک شرکت به ازای هر سهم چقدر سودآوری دارد. محاسبه آن به صورت زیر انجام میشود:
EPS = (سود خالص - سود سهام ممتاز) / تعداد کل سهام
مقدار بالاتر EPS نشاندهنده سودآوری بهتر شرکت است. برخی سرمایهگذاران نسخه «سود تقلیلیافته هر سهم» (Diluted EPS) را ترجیح میدهند که در آن تأثیر افزایش احتمالی تعداد سهام نیز لحاظ میشود.
۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)
این نسبت که به آن Price-to-Earnings Ratio نیز گفته میشود، قیمت هر سهم را نسبت به سود آن مقایسه میکند و از فرمول زیر به دست میآید:
P/E = قیمت هر سهم / EPS
این شاخص به سرمایهگذاران کمک میکند تا ارزشگذاری سهام را بررسی کنند. اگر این نسبت بالا باشد، ممکن است نشاندهنده قیمتگذاری بیش از حد سهم باشد و اگر پایین باشد، ممکن است سهم کمتر از ارزش واقعی خود معامله شود.
۳. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
«نسبت قیمت به ارزش دفتری» (Price-to-Book Ratio) ارزش بازار یک شرکت را با ارزش دفتری آن مقایسه میکند. این نسبت از فرمول زیر محاسبه میشود:
P/B = قیمت هر سهم / ارزش دفتری هر سهم
اگر این نسبت بالاتر از ۱ باشد، نشان میدهد که سهام شرکت بالاتر از ارزش دفتری خود معامله میشود و اگر کمتر از ۱ باشد، ممکن است نشاندهنده کمارزشگذاری سهم باشد.
۴. نسبت قیمت به درآمد به رشد (PEG)
این شاخص که Price/Earnings-to-Growth Ratio نام دارد، علاوه بر قیمت و درآمد، رشد درآمد شرکت را نیز در نظر میگیرد. فرمول آن به صورت زیر است:
PEG = P/E / نرخ رشد درآمد
اگر مقدار این نسبت کمتر از ۱ باشد، نشان میدهد که سهام شرکت پایینتر از ارزش واقعی خود معامله میشود و گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری است.
آیا میتوان از تحلیل فاندامنتال برای بررسی قیمت طلا استفاده کرد؟
برخلاف سهام شرکتها که ارزش آنها وابسته به صورتهای مالی و عملکرد تجاری است، قیمت طلا بیشتر تحت تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی و شرایط بازارهای جهانی قرار دارد. در تحلیل فاندامنتال قیمت طلا، برخی از مهمترین عوامل شامل موارد زیر هستند:
۱. نرخ بهره و سیاستهای پولی بانکهای مرکزی
یکی از تأثیرگذارترین عوامل بر قیمت طلا، نرخ بهره تعیینشده توسط بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو آمریکا است. در شرایطی که نرخ بهره افزایش یابد، جذابیت نگهداری طلا کاهش پیدا میکند، زیرا سرمایهگذاران ترجیح میدهند داراییهایی با بازدهی ثابت مانند اوراق قرضه را خریداری کنند. در مقابل، کاهش نرخ بهره باعث افزایش تقاضا برای طلا میشود.
۲. نرخ تورم
طلا به عنوان یک دارایی امن در برابر تورم شناخته میشود. زمانی که تورم افزایش مییابد و ارزش پول کاهش پیدا میکند، سرمایهگذاران به سمت خرید طلا حرکت میکنند که این موضوع باعث افزایش قیمت آن میشود.
۳. نوسانات ارزش دلار آمریکا
طلا و دلار رابطه معکوس دارند. زمانی که ارزش دلار کاهش مییابد، قیمت طلا معمولاً افزایش پیدا میکند، زیرا طلا در بازارهای جهانی بر حسب دلار معامله میشود و کاهش ارزش این ارز، طلا را برای سرمایهگذاران بینالمللی ارزانتر و جذابتر میکند.
۴. بحرانهای اقتصادی و سیاسی
در دورههای بیثباتی اقتصادی، جنگها و بحرانهای ژئوپلیتیکی، سرمایهگذاران تمایل دارند داراییهای امنی مانند طلا را خریداری کنند. این امر باعث افزایش قیمت طلا در چنین شرایطی میشود.
۵. عرضه و تقاضای فیزیکی
میزان استخراج طلا، ذخایر بانکهای مرکزی و تقاضای صنعتی و جواهری نیز بر قیمت آن تأثیرگذار است. هرگونه کاهش در عرضه یا افزایش در تقاضای جهانی میتواند قیمت طلا را تحت تأثیر قرار دهد.
آیا تحلیل فاندامنتال برای پیشبینی قیمت طلا کافی است؟
در حالی که تحلیل فاندامنتال میتواند روند کلی قیمت طلا را مشخص کند، اما پیشبینی دقیق نوسانات کوتاهمدت آن معمولا نیاز به ترکیب با «تحلیل تکنیکال» (Technical Analysis) دارد. بسیاری از معاملهگران برای ورود و خروج از بازار علاوه بر بررسی عوامل بنیادی، به الگوهای نموداری، حجم معاملات و شاخصهای تکنیکال توجه میکنند.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی یکی از روشهای مؤثر برای بررسی ارزش واقعی داراییها و پیشبینی روندهای بازار است. این روش، با استفاده از دادههای اقتصادی و مالی، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند. در بازار طلا نیز تحلیل بنیادی میتواند درک بهتری از عوامل تأثیرگذار مانند نرخ بهره، تورم و ارزش دلار ارائه دهد و به سرمایهگذاران دیدگاه روشنتری نسبت به آینده این فلز گرانبها بدهد.
همانطور که دیدید، تحلیل بنیادی برای بررسی قیمت طلا هم روش مناسبی است. حالا اگر به دنبال سرمایهگذاری روی طلا هستید، میتوانید با خرید طلای آبشده از طلاسی خیلی راحت این کار را انجام دهید.
سوالات متداول
- تحلیل بنیادی (فاندامنتال) چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی ارزش واقعی یک دارایی بر اساس دادههای مالی، اقتصادی و صنعتی است که به سرمایهگذاران در تصمیمگیری کمک میکند.
- تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل بنیادی به ارزش ذاتی دارایی بر اساس دادههای مالی و اقتصادی میپردازد، در حالی که تحلیل تکنیکال بر مبنای روند قیمتی و الگوهای نموداری است.
- آیا تحلیل بنیادی برای بررسی قیمت طلا کاربرد دارد؟
بله، تحلیل بنیادی میتواند با بررسی عواملی مانند نرخ بهره، تورم و ارزش دلار، روند قیمتی طلا را تحلیل کند.
- چه عواملی در تحلیل بنیادی قیمت طلا مؤثرند؟
عواملی مانند سیاستهای پولی بانکهای مرکزی، نرخ تورم، ارزش دلار و میزان عرضه و تقاضای جهانی بر قیمت طلا تأثیر دارند.
- چگونه میتوان با تحلیل بنیادی در طلا سرمایهگذاری کرد؟
با بررسی شاخصهای اقتصادی و عوامل مؤثر بر قیمت طلا، میتوان زمان مناسب برای خرید یا فروش را تشخیص داد و سرمایهگذاری بهتری انجام داد.

مریم رحیمی مقدم هستم. مترجم زبان انگلیس و نویسنده محتوای وبلاگ فارسی و انگلیسی.
نوشته های مرتبط
دیدگاه شما
